سید مهدیارسید مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
مهدیس ساداتمهدیس سادات، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

دلنوشته های مامان مهدیار

مهدیار نازنین برادر زیباترین دختر دنیاس

28صفر91

  سلام بابایی امروز28 صفر سال 90 بود میگم بود چون الان ساعت11شبه هر سال این روز عزیز, مامان جون (مامان مامانی)نذری داره امسال ما سه نفر شدیم اما نفر سوم که شمایی تو دل مامانی هستی این روزا مامانی حالش خوب نیست اما امروزحالش بهتر بود الان  مامان داره به میخوره به شما هم میده آخه یک ساعت پیش مامانی دلش به خواست رفتیم بیرون خریدیم ماشینمونم گاز زدیم راستی بابایی من امشب شام درست کردم مامانی خسته س حالا که اینارو مینویسم شما 2ماهه هستی و4میلی متری وما نمیدونیم شما آقایی یا خانم؟؟؟؟؟؟    بابایی زود بیا منتظرت هستیم ببخشید بد خط مینویسم آخه دراز کشیدم شب بخیر جیگر بابا مهدیارجونم این نوشته 28صف...
24 دی 1391

اربعین

چه زود اربعین از راه رسید یا امام حسین ببخش آنطور که باید نتوانستیم باشیم.............. مهدیارم بابا مسعود 5سال پیش نذر کرد که انشالله هرسال اربعین شله زرد درست کنیم و چون سال اول نذرمون نامزد بودیم و نذریمون رو خونه بابای بابامسعود درست کردیم امسال هم اونجا درست کردیم که باباجون ومامان جون و خاله ها ودایی محمد رضا هم اومدن اونجاوشکر خدا امسال هم این توفیق نصیبمون شد که نذرمون رو ادا کنیم فدای پسرم بشم که یه کوچولو از برنج بدون زعفران شله زرد مزه کرد انشالله سال بعد یه ظرف بزرگ پر از شله زرد میخوری  "خدایا حافظ گلم باش! ...
24 دی 1391

تولدت مبارک

  مژده مژده فرشته آسمانی ام زمینی شد............. پسرم خوش آمدی....جان مادر نفس میکشمت تا سینه ام پر شود از عطر حضورت آمدنت مبارک......از امروز خانه ی ما پر از عطر بهشت میشود دردانه ام 4/6/91سید مهدیار آماده شده از بیمارستان بریم خونمون گل پسرم وقتی بدنیا اومدی قدت50بود مامان فدای قدو بالات وزن پسری 3750 " خدایا حافظ گلم باش" ...
21 دی 1391

فرشته کوچولو

سلام مهدیارجان این وبلاگ رو درست کردم که خاطرات شماروبنویسم ۲۷/۱۰/۹۰مامان جان امروزصبح که نتیجه تست رو دیدم.. و متوجه شدم مامان شدم یه جیغی زدم که نگو... زودزنگ زدم به بابایی من گریه میکردم بابایی گفت:مبارکمون باشه................. واسه اینکه مطمئن شیم رفتیم مطب دکتر مهربان واونم سونو نوشت وامروزعصرواسه اولین بار من نی نی۴میلیمتریمو دیدم خدایاشکرت!فرشته کوچولوی من ساکش روبسته ازبهشت آروم آروم داره میاد که زندگی من وعشقم روقشنگتر کنه فداش بشم من............. خدایا "حافظ گلم باش
13 دی 1391

فوتبالیست

فدای دست وپای کوچولوت بشم  که اینقدر قوی شده مامانی فدات که ماشاالله اینقدر پر انرژی شدی فکرکنم با کلیه های مامان فوتبال بازی میکنی  همه ی ذرات وجودم  فدای یه لحظه شیطنتت..........                     گل گلم  32 هفته س که باهم هم نفسیم                امروز هر کاری کردم یه کوچولو بخوابم نذاشتی..... به جای خواب با بابایی یکساعت  ذل زدیم به شکمم که تو اونو به هر شکلی که میخوای درش میاری کلی به حرکات با مزه ت خندیدیم دیگه این کاره هر روزمون شده من خیلی ...
13 دی 1391

60روز

اگه خدا بخواد   طبق تاریخی که دکتر تعیین کرده دقیقا 60روز مانده به روز موعود............... از امروز شمارش معکوس شروع میشه        بیا جان مادر ..........و ناب ترین لحظات را برایم به ارمغان بیاور.   خدایا"حافظ گلم باش ...
13 دی 1391